Monday, January 21, 2008

از مزایای دسته های عذاداری


چند روزی نبودم ... نبودم ... ولی بیدار که بودم. برای وبلاگ نوشتن نبودم، برای خوندن که بودم. تو این چند روز اینجا فقط باد بود و باد بود و باد. اونقدر باد بود که وقتی بیرون بودی بارون رو حس نمیکردی. باد از هر طرف. طوری که وقتی بیرون بودی، کوران رو تو معدت هم حس میکردی!!!!

و اما تو این مدت، اونور دنیا، در شمال ایران، برف بود و برف بود و برف. پاسخ دندان شکن استاندار گیلان رو به برف خوندم.

"ما به دنبال رفع برخي نارسايي ها هستيم كه طي يك يا دو روز آينده رفع مي شود و با یک یا علی و یا حسین دیگرهمه چیز را به حالت طبیعی در خواهیم آورد".

اولش نفهمیدم چی میگه. فکر کردم از کلمات رمز استفاده کرده تا دشمن متوجه نشه. جملات رو نوشتم. گرفتمشون جلوی نور. نتیجه نداد. هی چرخوندمشون و از زوایایه مختلف نگاهشون کردم. باز نتیجه نداد. یه چند تا کار دیگه هم کردم که گفتنش بد آموزی داره. باز هم نتیجه نداد. تا اینکه یک تلفن از شمال ایران بهم شد.

"... خوب چه خبر. هنوز حبسین تو خونه؟"

-"نه ه ه ه ... الان دیگه اوضاع بهتر شده. دیگه حد اقل خیابونهای اصلی و مسیر هایی که دسته های عذاداری ازشون رد میشن باز شده"

فهمیدی چی شد؟

مصاحبه با استاندار

عکسهای بیشتر


1 comment:

Anonymous said...

پسر عکسات معرکه است...
حال کردم....
آره چند روز از روزمرگی در رفتن حال می ده!!!
شاد باش دوستم...