مشغول "اسکن" کردن یه سری عکس شدم. منو پرت کردن به گذشته. گاهی اونقدر دور که چیزی ازش به یاد نداشتم. گاهی به زمانی که خاطراتی رو بدون جزئیات به یاد بیارم و زمانی هم میرفتم به دنیایی که جزئیاتش رو هم به همراه داشت. جالب تر از همه، تصاویر دسته جمعی سالهای دور بود. اونهایی که رونده شدن. اونهایی که مونده شدن. بعضیها هستن و بعضی ها هم دیگه نیستن. عجب سفری بود.
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
2 comments:
Yadete ke tavvalode chand salegite?
چه عجب، مادر عزیز. راستش فکر کنم 11 یا 12 سالگی بود. ها؟
Post a Comment