Friday, April 04, 2008

من، این، و چرا دنیا رو "گه" گرفته


خداحافظی کردم و گوشی رو گذاشتم. خودکار و کاغذ زیر دستم رو برداشتم و از جام بلند شدم. نگاهم روی کاغذ رو پر کرد. دوباره نشستم. این چیه؟ همیشه وقت حرف زدن با تلفن، اگه کاغذی زیر دستم باشه، سیاه میشه از خط و پیتکهایی که بعد از نگاه کردن بهشون، هیچ لزومی نمیبینم بپرسم این چیه؟ ولی این، آره "این". اسمشو میزارم "این".... و به همین سادگی "این" متولد شد.

با تلفن حرف زدن هم درست مثل سر توالت نشستن، از اون کارهاییه که تو همزمان میتونی چند تا کار انجام بدی. اگه، با تلفن حرف زدن رو کار اصلی فرض کنیم، خط کشیدنهای روی کاغذ در واقع کار دوم حساب میشن. و اگر عقده گشایی های دل رو در توالت، کار اصلی فرض کنیم، افکاری رو که در توالت – و فقط و فقط در توالت- میتونی سوارشون بشی، به عنوان مشغولیات دوم قرار میگیرن. متاسفانه در اغلب موارد جماعت به هوای فکر کردن میرن توالت و اینجاست که عقده گشایی های دل، به عنوان کار دوم عمل میکنن. حالا فهمیدی چرا دنیا رو "گه" گرفته؟

No comments: