Tuesday, November 01, 2005

اسارت فرهنگ

دوباره چیزی دیدم که دلم نیومد تنهایی باهاش حال کنم.گوشه هایی از یه کتاب که در سایت ایراندخت باهاش برخورد کردم.توضیحی نمیدم .خودتون بخونید.

یکی از ویژگی های ملی ما ایرانیان مهمان نوازي است که اکثر قریب به اتفاق غربیاني که به ایران سفر کرده اند، از آن سخن گفته اند و ما نیز به آن مباهات فراوان می کنیم. ریشه یا یکی از ریشه هاي این خصوصیت ملي را نیز با کمي تعمق مي توان در فقر و ناامني یافت که بر جامعه ما حاکم بوده است. توجه به این نکته ضروریست که ریشه ی مشکلات اخلاقي و رفتاري ما هر چه که باشد تا به نامناسب بودن و زيان بخش بودن آنها بخصوص در شرایط متفاوتي که امروزه زندگي می کنیم ،واقف نشویم نمی توانیم از اسارت آنها رهايي يابيم. تنها آگاهي ِ به درد است که راه را به درمان هموار می کند.

در فرهنگ‌ ما تنبلي‌ و تن‌ پروري‌ مذموم‌ تلقي مي شود و تلاش‌ و كار از ارزش‌ والائي‌ برخوردار است‌. چرا كه‌ تنبلي‌ به‌ فقر و نهایتا به سربار بودن فرد مي انجامد، و كار و تلاش‌ در بيشتر مواقع‌ به کسب در آمد منجر مي شود که این خود نه تنها فرد را از دیگران بي نیاز مي کند، بلکه برای او این امکان را فراهم مي آورد که باري از روی دوش دیگران بردارد و گرهي از کار آنان بگشاید. و در حقیقت اين روي پای خود بودن و گره گشائي از کار دیگران بوده که برای شخص احترام به ارمغان مي آورده است. اما چنین به نظر مي‌رسد كه‌ به‌ تدريج‌ معلول‌ جاي‌ خويش‌ را با علت‌ عوض‌ كرده‌ است؛ بدین معنی که ارزش‌ و احترامي را که برای كار و تلاش قائل بوديم ، ‌ به ثروت داده‌ شده، و ناپسند بودن تنبلي‌ و تن‌ پروري‌ نيز جاي‌ خود را به‌ بي آبرويی و بی حرمتی شخص تهي دست داده‌ است‌. در حاليكه‌ بخوبی واقفیم که كار و تلاش‌ همیشه ی اوقات منجر به‌ نابودي‌ فقر يا ايجاد ثروت‌ نمي‌گردد. بعنوان مثال مي توان از زارعي‌ نام برد كه‌ تمام‌ فصل را در مزرعه‌ با جدیت كار مي کند اما يك‌ سرماي‌ ناگهاني‌ تمام‌ محصول‌ او را بر باد مي دهد. بهمین ترتیب بی چیزی و فقر نیز همیشه به علت تن پروری و تنبلی نیست. چرا که حوادث غیر مترقبه طبیعي چون سیل و زلزله و یا جنگ و دزدی و غارت می تواند در چشم بر هم زدنی بسياری را تهي دست نماید. عدم انجام کار و تلاش، و تنبلي نیز الزاما به فقر نمي انجامد به عنوان مثال در جوامعي که اقتصاد نابسامان دارند و قانونی نیز در کار نیست، به راحتي مي توان بدون هیچ تلاشي به ثروت دست یافت.

طبعيتاً هنگامي‌ كه‌ در يك‌ جامعه‌ آبرو و احترام در داشتن ثروت خلاصه شده باشد ، مردم‌ تحريك‌ و تشويق‌ به‌ ثروت‌ اندوزي‌ مي‌شوند و چه‌ بسا که اين‌ كسب‌ احترام‌ و آبرو به‌ قيمت‌ زير پا گذاشتن‌ ارزش هاي‌ اخلاقي‌ و معيارهاي‌ انساني‌ تمام شود. هم تلاش در کسب ثروت و هم کتمان فقر باعث بوجود آمدن ویژگی های نامناسب بسیاری مي گردد. پی آمدهای اخلاقی-رفتاری ثروت یابی را به وقت دیگری موکول می کنم و در این نوشتار به پي آمدهای کتمان فقر مي پردازم .

علائم فقر
رابطه فقر و آبرو
رفتارهائي که در جهت کتمان فقر در پیش گرفته می شود:
- مذموم بودن و گناه دانستن "دور ریختن نان‌" و یا "لگد کردن نآن": از این عمل به عنوان کفران نعمت نام برده شده است چرا که در يك‌ جامعة‌ فقير تكه‌اي‌ نان‌ مي‌تواند‌ گرسنه‌اي‌ را سير كند و یا حتی از مرگ او جلوگیری نماید.

- حفظ حرمت نان و نمک: به کساني که توسط افراد خیر اطعام مي شده اند توصیه می شده است که عمل ناروائی در حق آنان روا نداشته و سپاسگزار عمل نیک آنها باشند. این سپاسگزاری در زمان حاضر که مسئله گرسنگی و نجات از مرگ نیز مطرح نیست ،به ناگوارترین و خطرناک ترین شکل ممکن تغییر صورت داده است؛ بدین معنی که هر گونه نظر و یا عقیده ای مخالف نظر میزبان ، شکستن حرمت نان و نمک خوانده مي شود. عده ای از همین ويژگي یا ضعف فرهنگی استفاده کرده و با دادن شام یا ناهاري رای و نظر دیگران برای اهدافی که در پیش دارند مي خرند، (شام یا ناهار انتخاباتی).

شاید ما از این مسئله غافلیم که "عقیده" گزاف ترین بهائی است که در ازای خوردن نان و نمکي در قدیم و یا چلو کبابي در عصر حاضر مي توان پرداخت. به نظر می رسد عبارت "مهمان خر صاحب خانه است" نیز در همین راستا در زبانزدهای ما وارد شده باشد.

- معادل قرار داشتن واژه های سلامتی و چاقی: از آنجائي كه‌ كمبود غذا معمولاً منجر به‌ لاغري‌ و در مراحل‌ پيشرفته‌تر به‌ بيماري‌ مي‌انجامد و تناول‌ زياد غذا منجر به‌ چاقي‌ می شود، در قديم‌ و هم‌ اكنون‌ نيز در بسياري‌ از مناطق‌ كشور، چاقي‌ و سلامتي‌ به‌ يك‌ معني‌ گرفته‌ مي‌شود. (اصطلاح چاق سلامتی).

- تقريبا كليه‌ نذرهاي‌ مذهبي‌ مانند سفرة‌ ابوالفضل‌، ختم‌ انعام‌، آش‌ زين‌العابدين‌ بيمار، شله‌ زرد، حلوا و قرباني‌ كردن‌ گوسفند همه‌ با خورد و خوراك‌ سر و كار دارد. يعني‌ همه ی‌ آنها در راستاي‌ سير كردن‌ گرسنگاني‌ بوده‌ كه‌ در جامعه‌ فقير ما بسيار وجود داشته‌است.

- در قدیم و حتی امروزه در بعضي‌ از مناطق‌ كشور خانواده‌ها به‌دنبال‌ دختری چاق براي‌ ازدواج‌ با پسرشان‌ بوده و هستند. به اين‌ دلیل كه‌ لاغر بودن‌ نشانة‌ كمبود غذا و فقر و در نتیجه نامحترم بودن خانواده ی دختر و چاقي‌ نشاني‌ از تغذية‌ کافی و علامت دارائي خانواده و به عبارتی محترم‌ بودن و آبرومند بودن آنان بوده است.

- سرخ نگاهداشتن صورت با سیلي؛ سرخي‌ گونه‌ نشانه‌اي‌ از تغذيه‌ خوب‌ و تغذيه‌ خوب‌ مستلزم‌ داشتن‌ پول‌ و پول‌ نشان‌ آبرو و احترام‌ بوده‌ است‌. این اصطلاح در مورد کساني بکار می رود که علي رغم فقر خود ، ظاهرشان را حفظ مي کنند.

- «كاش‌ يك‌ مهمان‌ بيايد تا ما يك‌ غذاي‌ سير بخوريم‌» این اصطلاح نشان می دهد که مردم آنقدر نداشته اند که خود و خانواده شان را سیر کنند اما برای حفظ آبروی خویش مجبور بوده اند، برای مهمانشان غذای چرب و نرمي تدارک ببینند. بنابراین به برکت وجود مهمان، افراد خانواده نیز غذای بهتري مي خورده اند.

- نیم سیر کردن کودکان قبل از رفتن به مهماني؛ ازآنجا كه‌ اولين‌ نياز انسان‌ غذا و در نتيجه‌ بارزترين‌ نشان‌ فقر، گرسنگي‌ است‌؛ بسياري‌ از مادران‌ قبل‌ از رفتن‌ به‌ مهماني‌ در جهت حفظ آبروی خود فرزندانشان را نيم‌ سير كرده‌ و به‌ آن‌ها سفارش‌ مي‌كنند كه‌ تا به‌ آن‌ها تعارف‌ نشده‌ ، دست‌ به‌ غذا و ساير خوراكي‌ها نزنند.

- داشتن اتاقی به نام اتاق مهمانخانه که اکنون پذیرائي خوانده مي شود، تهیه بهترین و متنوع ترین غذا ها در مهماني ها، استفاده از بهترین سرویس های غذا خوری و بهترین های هر چیز برای مهمان .

-از آنجا که بارزترین نشان دارائی اغذیه و اطعمه است هيچ‌ چيز باندازه‌ نبودن‌ غذا و ميوه‌ و شيريني‌ در خانه‌، هنگامي‌ كه‌ كسي‌ سر زده‌ وارد مي‌شود باعث‌ خجالت‌ و از بين‌ رفتن‌ آبرو‌ نمي‌شود. و از آنجایی که بیشترین محبت به یک شخص گرسنه، سیر کردن اوست، امروزه نیز هیچ چیز به اندازه غذا دادن به افراد، یعنی مهماني دادن نشان محبت قلمداد نمي گردد. اصراري‌ كه‌ امروزه در بین ما در رابطه با پرداخت‌ پول‌ غذاي‌ يكديگر رایج است نیز ریشه در همین پدیده دارد. با کمي توجه می توان دید که تقريباً این اصرار در مورد هیچ کالای دیگری دیده نمی شود.

- فقر گسترده، گرسنگان را به در خانه های مردمي می کشانده است که وضع مادی بهتری داشته اند . حتي مردم عادی نیز به امید خوردن غذائي، به بهانه احوالپرسي سرزده به خانه یکدیگر مي رفته اند. طبیعتا صاحب خانه حتی اگر خودش هم وضع چندان به ساماني نداشته، اگرمراجعه کننده فقیری بوده چیزی به او می داده و اگر آشنائی بوده او را بدرون می خوانده و در جهت حفظ آبروی خود در حد امکان از آو پذیرائي می نموده است. شايد ضرب المثل "مهمان حبیب خداست" در همین رابطه در بین ما رایج شده باشد. این ضرب المثل در جهت تشویق مردم به سیر کردن گرسنگان بوجود آمده است اما از آنجا که استفاده از واژه "فقير" و يا "گرسنه" ، غرور را جریحه دار مي کرده، آنرا با کلمه ی "مهمان" تعویض نموده اند.
اینکه امروزه ما حتی در کشورهای بيگانه بخصوص در اوایل ورودمان اصرار به‌ دعوت کردن هر كس‌ كه‌ تقه‌اي‌ به‌ در می زند ،به درون خانه خود داریم و برای خوراندن و نوشاندن به او اصرار می ورزيم ، می تواند ریشه در همین پدیده داشته باشد.

- از آنجایي که دست زدن به غذا نشانه ی گرسنگي، گرسنگي نشان فقر و فقر معادل بی آبروئي بوده است ،مردم سعي مي کرده اند دست به غذا نزنند. در نتيجه میزبان، مجبور بوده است مهمان را با اصرار وادار به خوردن نماید. هر چه مهمان مقید تر به حفظ آبروی خود بوده، دیر تر اصرار میزبان را پذیرا مي شده و بدین ترتیب تعارف یا اصرار و انکار در میان اجداد ما بوجود آمده و بتدریج در تکرار خویش تبدیل به عادت گشته و به صورت میراث فرهنگي به ما منتقل گشته است.

رفتارها و آدابي که کمتر کسي شهامت کنار گذاشتن و یا حتي زیر سوال بردن آنها را دارد. این رفتارها هر چند ریشه در فقر و به نحو اولي در ترس ما از "مورد قضاوت قرار گرفتن" دارد، اما در پوشش زيبای مهمان نوازی، خوش برخوردی، خونگرمي، مردم داری و احترام ... خود را به ما تحمیل کرده اند. بدین معني که وقتی تهیه غذاهای چند رنگ و تعارفات مکرر به مهمان" احترام " به او خوانده می شود، ما برای نشان دادن احترام خود به مهمان غذای متنوع تهیه می بینیم و تعارف می کنیم و بهمین ترتیب وقتی این اعمال احترام تلقي شود عدم انجام آن به مکدر شدن ما می انجامد. و این یکی از بيشمار دایره ها ی بسته فرهنگی ماست که ما را در اسارت خود گرفته است.



* بر گرفته شده از بخشی از کتاب "در اسارت فرهنگ" ، زير چاپ توسط انتشارات روزنه ، تهران
طاهره شیخ الاسلام

" بیاییم با یک تصمیم آگاهانه و در محدوده های کوچک دوستانه یا فامیلی تعارفات‌ را كنار بگذاريم‌ که اگر چنین کنیم علاوه‌ بر صرفه‌جويي‌ در وقت‌، فشار رواني‌ بسياري‌ را نيز از دوش‌ يكديگر برخواهيم‌ داشت

1 comment:

طاهره شیخ الاسلام said...

کتاب در اسارت فرهنگ توسط نشر صمدیه در 430 صفحه منتشر گردید. تلفن 66936575


این کتاب به زبانی ساده به تشریح معضلات فردی و اجتماعی ما و ریشه یابی خلقيات و صفاتی می پردازد که به دلیل ترس، فقر و بى‏عدالتى در طول قرون و در راستاى تنازع بقا در ما به‏ وجود آمده‏اند. ویژگیهایی که در تكرار خويش و در گذار از نسلها در ما نهادینه شده و همراه با آداب و رسومى كه زاده همان شرايط بوده‏ اند، بخشى از هويت فرهنگى ما را ساخته ‏اند.
ویژگیهایی چون مخفی کاری، زخم خوردن و دم بر نیاوردن، صادق نبودن در گفتار، تحمل نکردن انتقاد، قسم خوردن برای برای اثبات مدعا ، تعظیم و تمجید های بی محتوا به منظوز تقرب به مافوق، مبالغه در سخن گفتن جهت باورندان خویش به دیگران، گوشه و کنایه زدن برای فرار از عواقب صراحت، تفسیر و تاویل های افراطی از کلام دیگران،حسادت، کینه توزی، غیبت کردن، تهمت زدن، شایعه ساختن، بنده پروری و بت سازی، کوچک کردن دیگران برای بالا بردن خود و بالاخره پدیده دهشتناکی به نام آبروداری.

با خواندن این کتاب متوجه می شویم که چگونه جايگزين شدن واژه "احترام" به جاى "ترس" به بسیاری از این گفتارها و رفتارها – هم چون تعظیم و تکریم، بله قربان گویی و اظهار ارادت و بندگی به افراد قدرتمند تر از خود و تمکین به آنها- رنگى از فضيلت و نيكى داده اند بطوریکه افراد نه تنها قادر به وانهادن آنها نیستند بلکه خود را موظف به حفظ و پاسدارى از آنها مى‏دانند. نویسنده بر این باور است که چنین فرهنگی فقط و فقط به تثبیت شرایط موجود کمک می کند و با حفظ آن نمی توان امید پیشرفتی داشت.

بخش دیگری از کتاب به آداب و عاداتی چون مهمان نوازی، خونگرمی، دست و دلبازی، رودربایستی، آبروداری، احترام به مردگان، برگزاری مراسم با شکوه برای آنان می پردازد که نویسنده کتاب ریشه آنها را در فقر اجدادانمان یافته است. آداب و عاداتی که در زمان بوجود آمدنشان دلایل انسانی و والایی داشته اند اما انجام آنها بدلیل معادل قرار گرفتن ثروت با آبرو، باعث شده که قشر عظیمی از مردم نادار یا کم دار زندگی را بر خود و خانواده دشوار کنند و جمعی نیز فقط در راستای کسب آبرو و احترام به تجمع ثروت بپردازند و تا آنجا پیش روند که اخلاق را نیز زیر پا گذارند.
نویسنده بر این باور است که زمینه ساز اقتصاد سالم، سیاست سالم، ادبیات سالم، و زندگی اجتماعی سالم فقط و فقط فرهنگ سالم است و تا زمانی که ما در اسارت چنین فرهنگی گرفتار آمده ایم امید دست یافتن به جامعه ای سالم که ارزشها را نه در پول و موقعیت و مقام و مدرک و حفظ ظاهر ، بلکه در درستکاری، احترام به حقوق همگان، خیرخواهی، اولویت دادن به مسایل جمع، پذیرش انتقاد، قبول اشتباه، تحمیل نکردن عقیده خویش بر دیگران، قایل شدن حقوق انسانی برای زنان و کودکان، صداقت داشتن در رفتار و گفتار و غیره ببیند، خواب و خیالی بیش نخواهد بود،

در این کتاب ضمن ارایه راهکارهایی از تمامی جامعه شناسان، روانشناسان مسایل اجتماعی، متخصصین مسایل فرهنگی و مسئولین دلسوز در جهت برون رفت از این اسارت فرهنگی استمداد گردیده است.

این کتاب را می توانید از کتابفروشی های شهر کتاب، چاپخش (66404110)، اختران (66411429) و مولی (66409243) تهیه فرمایید.